تنهایی

تنهایی

تنهایی

 

باور نمی کنی که این روزها چقدر دلم گرفته ،باور نمی کنی که خنده هایم چه بغض هایی را در خود پنهان دارد

آری ، من ، با دقایقم ، با زندگیم لجبازی می کنم ! نازنینم ! غروب بار سنگین دلتنگی مرا هر شب به دوش میکشد

سنگینی پلکهایم و نگاهی که دیدن را از یاد برده ، کورکورانه زیستن را خوب آموختم !

توان نوشتن ندارم ، واژه هایم گرد و غبار گرفته . باور کن که باورت کردم ، باور کن که بی تو بی  باور شده ام ! من !

زندگیم را تمام کردم ، حالا نفس کشیدن منت سرم می گذارد !

حس می کنم هوای اینجا سرد و سنگین است نازنينم ! دیگر نگو خداحافظ ! اگر می روی بدون وداع برو ... گله ای

نیست ! ببین ! نقاشی عشق می کشم و گم شدن در نگاه تو که آرامش می دهد ، نبض سکوت حرفی برای گفتن

دارد ! حالا دیگه خیلی تنهام ! ببین ! دستانم را ببین ، چشمان ترم را ببین ، ببین سکوتم چه حرفهایی را تحمل

می کند ! به خاطر تو ...  نامت را هر روز زمزمه می کنم مبادا یادم رود که روزی ... زمانی ... عاشقت  بودم !

آری ... عاشق خیال نکن دیوانه شدم ... اگر این دیوانگی ست من عاشق این دیوانگیم !   نازنینم !

ما محکومیم ... محکوم به زندگی ! و شاید محکوم به مرگ !!! سکوت کردم

به اندازه همه حرفهایم !



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: سعیده ׀ تاریخ: یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

دعا میکنــــــــــــــم هر کسی که میاد به کوچه تنهایی قلبم سر میزنه در عشق شکست نخورده باشه.... خیلی سخته....


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , takotanha71.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM